خبرگزاری مهر - گروه استانها؛ محمد مولوی*: شاید تا قبل از تولد نخستین فرد در سال ۱۳۸۰ این سوال کمتر مطرح شده بود که «آیا مدلسازی مناسب از هویت ایرانِ اسلامی برای نسل جدید صورت گرفته است؟». اعتقادات و باورهای ما در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی با پشتوانه قرآن و روایات و نیز لمس وقایع مهم تاریخی به خصوص انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، هویت ما را ساخته است.
موفق بودن مدل سازی ساختارمند تا دهه ۸۰
برداشت بنده این است که هرچه برای ساختارمندکردن این هویت به شکل یک مدل برای ارائه به نسل پس از انقلاب تلاش صورت گرفته، فقط تا قبل از دهه ۸۰ موفق بوده است. به نوعی افرادی که اکنون حدود ۱۹ سال از عمرشان میگذرد و جوانان تازه نفس کشورمان محسوب میشوند با مدل دقیق و ساختارمندی که از پشتوانه هویتی متعالی ایران اسلامی نشأت گرفته باشد، چه در کودکی و چه در زمان حال، روبرو نشدهاند!
روی صحبت صرفاً با مسئولان فرهنگی کشور نیست؛ بلکه هر شخصی که در این نظام احساس مسئولیت میکند میتواند به بهبود وضعیت در این امر و یا نشر یک مدل مناسب کمک کند تا نسل جدیدی که قرار است آینده کشورمان را بسازد، توان و پشتوانه ذهنی مناسب برای چنین اقدام بزرگ و مهمی را داشته باشند. چراکه اگر ذهن درست شکل بگیرد، قدمها در مسیر درست برداشته خواهند شد.
در همین راستا بهتر است یادآوری کنم که مدلسازی، نیازمند صرف وقت و هزینه بسیار میباشد و البته یکپارچگیِ عملکرد دستگاههای اجرایی و فرهنگی کشور را نیز میطلبد. بعضاً در موارد فرهنگی هم میتوان به دنبال راه میانبر بود! گرچه راههای میانبر، معمولاً راهکار هستند نه راهبرد. اما میتوان به سبک دیگری از مدلسازی به عنوان راهبرد نیز نگاه کرد که در عین حال یک راه میانبر هم محسوب میشود؛ در یک کلام صریح و کوتاه عنوانش میشود «الگوسازی از شخصیتها». فردی که ۱- گفتار، رویه و رفتارش، آرمان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در خود جای داده است ۲- مشخصههایی دارد که نسل جوان و نوجوان میتواند راحتتر با او ارتباط برقرار کند و از او الهام بگیرد ۳- زندگیاش گویی برای بسیاری از سوالات هویتی متعددی که نسل امروزی درگیر آن است را پاسخ داده است ۴- روحیه و تعاملاتش انگیزهبخش بوده و رفتار سلبی و البته منفعلانه ندارد.
از شاخصهها که گذر کنیم، شیوه معرفی یک الگو یا مدل اهمیتش از خود آن کمتر نیست! برای ساختن یک تاریخ، مردم و مسئولان کشورهای مختلف زحمات بسیاری را متحمل میشوند؛ آن شخصی که دست به قلم است، رمان مینویسد، کارگردان فیلمی میسازد و سرمایهدارها از آثار هویتساز در جهت پیشبرد اهداف کشورشان حمایت میکنند. حال ما که هویت داریم، تنها کافیست این هویت با مدل مناسب (یا به پیشنهاد بنده، همان الگویی بر پایه یک یا چند شخصیت) معرفی شود و عموم جامعه کمک کنند تا پشتوانه لازم شکل بگیرد. همچنین باید به این نکته توجه شود که معرفی یک الگو در عصر حاضر به طبع بهتر است که با جریانات روز پیش برود و آنچه که نسل جدید میپسندد در الگو یافت شود. تا همان، کلیدی برای ورود به قلب جوانان جامعه باشد که پس از آن با ابعاد مختلف از زندگی و روحیه رفتاری آن شخصیت ارتباط برقرار کنند.
کامران آوینی یا همان سید شهیدان اهل قلم
کامران آوینی، نامی است از مرتضای قبل از انقلاب! البته پس از دورانی که به گفته خود «ریش پروفسوری و سبیل نیچهای» میگذاشته و بعد تاکید میکند «خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمیشود» انقلابی در خودش شکل گرفت.
آوینی، که رهبر انقلاب از وی به عنوان سید شهیدان اهل قلم یاد کردند، گویی جلوتر از مردم زمان خود بود و امروزه میتواند الگویی قدرتمند باشد که هویت انقلاب اسلامی را به رخ بکشد. الگوی مناسب (که نقش مدل را بازی میکند) میتواند حتی کمک کند تا نسل جوان اگر خواست به هویت انقلاب اسلامی رجوع کند، بیپشتوانه نباشد چراکه مراجعه به اصول، بدون جهت درست، بعضاً باعث برداشتهای نادرست (افراط یا تفریط) میشود.
ولایت فقیه یکی از بخشهای ساختاری هویت نظام مقدس اسلامی است و مکتب آوینی همان پیروی از ولایت فقیه میباشد. با معرفی آوینی و رویه وی به عنوان یک مکتب مناسب فکری به نسلِ نو شاید بتوان جای خالی مدلسازی ذکر شده در ابتدای متن را کمی پر کرد. الگویی که پاسخهای خوبی برای جوانان و نوجوانان جامعه در آثار (همچون فتح خون و نیز توسعه و مبانی تمدن غرب) و گفتار و رفتارش دارد.
*رسانهپژوه
نظر شما